تعاریفی در مورد مشتری، مصرف کننده، انواع محصول و ... :
مشتری کسی است که خودش الزاما کالا را مصرف نمی کند، اما مصرف کننده در واقع نقطه نهایی و استفاده کننده از کالا می باشد . مشتری همیشه قدرت تصمیم گیری دارد اما مصرف کننده همیشه این قدرت را ندارد . مشتری همیشه Life Style دارد اما مصرف کننده الزاما ندارد. ( نکته مهم اینکه همیشه رضایت مشتری در واقع مربوط به مصرف کننده می باشد = منتج از رضایت مصرف کننده است) می توانیم رابطه مان را با مشتری هدایت کنیم ولی این کار را نمی توانیم با مصرف کننده انجام دهیم. Client مشتری گیرنده خدمت می باشد (از شما مشاوره یا راه حل برای مشکل خود می گیرد) در این حالت رابطه عموما طولانی است (بر خلاف Costumer که الزاما نیست) بطور مثال مشتریان وکلا و یا سرویسهای ارائه دهنده خدمات مخابرات و اینترنت Client بحساب می آیند. در حالیکه مشتریان فروش آنلاین که معمولا 3-4 بار از سایت خرید می کنند را Customer می گویند.
هر خریدی که بر اساس یک فرآیند مدون انجام شود را Purchasing گویند. هرخریدی که بدون هیچ دلیل خاصی انجام شود را Shopping و اگر دلیل خاصی هم همراه آن باشد به آن Buy گویند. اما Acquisition به هر خریدی که جنبه فنی داشته باشد را گویند.
Commodity : محصولی است که هیچ کاری روی آن انجام نشده است. مثل گندم.
Goods : محصولی است که روی آن کار انجام شده. مثل آرد حاصل از گندم.
Product: محصولی (Goods) که همراه با سرویس و خدمات می باشد:
Product= Goods + Services
در واقع Goods جنبه فیزیکی و Services جنبه نهفته محصول می باشد.
در قانون جاذبه داریم، جاذبه هر جسم مساوی است با فاصله جسم با جسم مبنا در مجذور وزن.
در بازاریابی هم چیزی به نام Marketing Gravity داریم. بطور قراردادی می توانیم جذابیت برند را Brand Mass آن بنامیم. اگر برند جذابیت کافی نداشته باشد، نیاز به Accelerator یا شتاب دهنده داریم. بنابراین اگر برند جذابیت کافی ندارد، باید هزینه بازاریابی انجام دهیم.
(مهمترین منبع در بازاریابی مشتری می باشد)